ببار باران
کمی آرام....که پاییز هم
صدایم شد
که دلتنگی و تنهایی رفیق با
وفایم شد
ببار باران
بزن بر شیشه قلبم....بکوب
این شیشه را بشکن
که درد کمتری دارد اگر با
دست تو باشد
ببار باران
که تا اوج نخفتن ها مدام
باریدم از یادش
ببار باران
درخت و برگ خوابیدن
اقاقی....یاس وحشی....کوچه
ها روزهاست خشکیدن
ببار باران
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ی سبز وفا را بی
صدا خوردن
ولی باران ، تو با من بی
وفایی
توهم تا خانه ی همسایه می
باری
و تا من
میشوی یک ابر تو خالی
این جسم من از خاک است
هم خاک شود روزی
این روح من از پیکر
پرواز کند روزی
این خط من از دفتر
هم پاک شود روزی
هر کس که مرا خواهد
این خط مرا خواند
شاید بکند یادم
افسرده شود روزی
مردانی را میشناسم که هنگام عصبانیت داد نمیزنند ناسزا نمیگویند
تقاص دل کشی های یه آدم تو همین دنیاس بذار ما رو بسوزونن جهنم تو همین دنیاس
عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد
پاییز که مي شود انگار دردهایم هزار رنگ می شوند
ببار باران کمی آرام....که پاییز هم صدایم شد
من كه غريبانه در خيابان قدم ميزدم
83336 بازدید
4 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
78 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian